گذشته رو مرور میکنم گاه گداری در تمام تاریخ خوی هرجایی که ورق میزنی از این تاریخ بخشی از هویت مردم رو میبینی که بیچون و چرا ریشه در باطن معنوی و هنری مردم دارد. همه جهانگردان و، اکثر شخصیتهای برجسته علمی، سیاسی، نظامی و فرهنگی و حتی عرفانی وقتی به خوی رسیدند توصیفی بینظیری […]
گذشته رو مرور میکنم گاه گداری در تمام تاریخ خوی هرجایی که ورق میزنی از این تاریخ بخشی از هویت مردم رو میبینی که بیچون و چرا ریشه در باطن معنوی و هنری مردم دارد. همه جهانگردان و، اکثر شخصیتهای برجسته علمی، سیاسی، نظامی و فرهنگی و حتی عرفانی وقتی به خوی رسیدند توصیفی بینظیری از فرهنگ، شیوه زندگی، دانش و تنوع قلم، اندیشه عمومی اجتماعی، و. . را در کنار توصیف خیابان و درخت و سبزه زار و چشمه ساران و بناهای کم نظیر خوی ذکر کردند، از نوع درختها تا تزئینات مختلف، لباس و شیوه صحبت و… خیلی از ابعاد در کتابهای دنیا وجود دارد که به وصف خوی پرداخته شده و خیلی وقتا ما به خاطر مطالعه تاریخی کم در مورد شهر و دیار و نیاکانمون ازش بیخبر موندیم و گناه تاریخ نیست که ما بیاطلاعیم.
از طنزپردازی و حضور خوییها در اولین رسانههای تاریخی ایران تا حضور در مجامع بین المللی از تاج گذاریهای شاهان و رویدادهای فرهنگی، هنری، سیاسی و اجتماعی، جنگ و اقتصادی و تجارت ایران و خیلی از کشورهای جهان، مذهب و اندیشه متعالی دینی، بهرحال خوییها رنگ دیگری دارند، طعم زندگیشان متفاوت است، حرف و نزاکت و شیوه حضورشان متفاوت، در هر جایی و نقطهای تاثیرگذار بودند تا تاثیرپذیر و این مطلب گواه بزرگی و غیر قابل انکاری دارد، ” تاریخ”. تاریخ ایران و جهان در هر حوزه.
خوی؛ تندیسِ فرهنگ و هنر این خطه است “
غرض از این مقدمه بحثی که در حد کوتاهی به آن میپردازم، از همون روزگار دیرین نگاه مردم خوی به زندگی هنرمندانه است، زندگی یعنی هرچیزی که به تو بعنوان یک فرد تعلق دارد از خانواده و شهر بگیر تا اندیشه و کشور و جهان پیرامونت، از ویژگیهای شهر قدیم خوی، معماری متنوع با اسلوبهای مختلف در ابنیههای تاریخی تا راهروهای شهری پر ازدار و درخت، چشمهها و نهرها و. . اما چیزی که باید به آن بیشتر توجه کنیم رنگ هنر در این شهر تاریخی است، از تئاتر و سینما و موسیقی تا صنایع دستی و مجسمهسازی و خوشنویسی و نقاشی و… چهرههای بسیار برجسته هنری خوی در گوشه کنار ایران در ردیف اول همه این رشتهها حضور دارند و وقتی این گنجینه عظیم حتی روی کاغذ یه جا جمع میشن، یه جمله قشنگی به ذهن میآد، “خوی تندیسِ فرهنگ و هنر این خطه است “. نشانهها داریم از این تندیس در هر گوشهای و موزه خوی یکجا دیدن این خاک تمدن سازه، بحث طولانیه و برمیگردم به دلیل نوشتن این مطلب، چرخی در شهر بزنیم در هر گوشه و میدانش نمادی داریم در هر پارک و تفرجگاهی المانی و سردیس و تندیسی، مردم خوی به هنر عادت دارن و درک هنری بالایی در این شهر وجود دارد، سر هر تندیس و سردیس و مجسمه و المانی مباحث مختلف شکل میگیره و نظرات مختلف گفته میشه، این روزها شاهد اجرای پروژه ارزشمند پیاده راهسازی هستیم در هسته مرکزی و مطالب دیگری هم نوشته بودم در این حوزه اما شاهد نصب تندیس و مجسمههای مختلفی هستیم در این هسته، و البته تندیس ” آشیق” در پارک قوناخلار، مجسمههای مختلف اصناف مختلف در خیابان انقلاب یا به قول قدیمیا تبریز خیاوانی، این روزا نصب مجسمههای ارزشمندی با مفاهیم خانواده و کودک، کتاب و مطالعه بعنوان مبنای اندیشه و آگاهی، فرش فروش در کاروانسرا و بزودی ساخت و نصب سردیسهای مشاهیر خوی فکر میکنم بیش از 15 شخصیت برجسته خویی در این هسته مرکزی، به نظرم باید گفت خوی موزه بزرگی است از سردیسهای بیادعای بزرگ، مثل: احمد خان دنبلی، ستارخان، استاد شهریار، شهید فهمیده، دکتر زریاب، دکتر ریاحی، شهید باکری، شهید فهمیده، مادر، شهید شرفخانلو، آتش نشان، شهید کوچری، المانهای مختلف در هر میدان، شمس تبریزی، پوریای ولی، مادرشهید، و… این روزا داره به وسعت این موزه مجسمه و سنگ و مفاهیم هنری افزوده میشه و مردم با جنس این نوع زندگی قرنهاست که آشنا هستن، خلاصه کلام اینکه زندگی مردم خوی طعم هنرمندانه دارد و در خون این شهر هنر جاریه و پیاده راه هسته مرکزی خلاصه ایست از تاریخ خوی، باید از این زاویه هم نگاه کرد و گفت پروژه عمرانی صرف نیست بلکه گسترده ساختن موزه شهر خوی است.
امیدوارم سردیسهای پیش بینی شده برای مشاهیر خوی هم شخصیتهایی انتخاب شده باشن که بر هویت بومی و ملی شهرمون اضافه کنن و شاهد نصب این سردیسهای جدید هم باشیم.
به قلم : دکتر اسماعیل لطفی